English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (8529 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
steady state U حالت دائمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
hallucinosis U حالت هذیانی و وهمی ابتلاء به توهم دائمی
Other Matches
standing orders U دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
standing order U دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
retainer U حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
retainers U حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
constant U دائمی
constants U دائمی
first string U دائمی
standing U دائمی
perennial U دائمی
permanent U دائمی
sequential U دائمی
continous U دائمی
perennials U دائمی
ceaseless U دائمی
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
continous running U گردش دائمی
costant load U بار دائمی
continous rolling U نورد دائمی
sustained speed U سرعت دائمی
continous cycle U گردش دائمی
creep limit U حد انبساط دائمی
constant power U توان دائمی
continual U دائمی همیشگی
permanent U سیر دائمی
permanent U دائمی ماندنی
continous operation U کار دائمی
permanent color U رنگ دائمی
consistent flow U جریان دائمی
continous earth U زمین دائمی
eternal U بی پایان دائمی
regular salary U حقوق دائمی
standing committee U کمیته دائمی
permanent saving U پس انداز دائمی
permanent storage U انباره دائمی
permanent storage U انبارش دائمی
permanent storage U حافظه دائمی
standing army U ارتش دائمی
permanent store U انباره دائمی
everlasting U همیشگی دائمی
permanent structures U ساختمانهای دائمی
permanent tooth U دندان دائمی
regular army U ارتش دائمی
premanent way U خط ثابت خط دائمی
permanent magnet U اهنربای دائمی
persistent inflation U تورم دائمی
permanent error U خطای دائمی
permanent fault U عیب دائمی
permanent hardness U سختی دائمی
permanent income U درامد دائمی
steady flow U جریان دائمی
permanent way U مسیر دائمی
permanent insane U مجنون دائمی
permanent load U بار دائمی
permanent consumption U مصرف دائمی
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
continous traction U نیروی کشش دائمی
continous strand furnace U کوره رشتهای دائمی
continuous rain بارش باران دائمی
cruising speed U سرعت دائمی اتومبیل
fatigue bending machine U دستگاه خمش دائمی
perpetual motion machine U ماشین خودکار دائمی
continous heating furnace U کوره حرارتی دائمی
sustained short circuit U اتصال کوتاه دائمی
continous milling machine U دستگاه فرز دائمی
continous mixer U مخلوط کننده دائمی
continous conveyor U بالابر دائمی و ثابت
permanent residence permit U جواز اقامت دائمی
fatigue bending test U ازمایش خمش دائمی
permanent magnet steel U فولاد اهنربای دائمی
fereter U [معابد دائمی در کلیساها]
indefinite leave to remain [British E] U جواز اقامت دائمی
keelboat U قایق با تیر دائمی کف
continous anealing furnace U کوره ملتهب دائمی
continous tinning line U تاسیسات قلع کاری دائمی
perpetuated U دائمی کردن جاودانی ساختن
perpetuates U دائمی کردن جاودانی ساختن
perennially U بطور ماندگاریا دائمی همیشه
continous casting method U روش ریخته گری دائمی
perpetuating U دائمی کردن جاودانی ساختن
perpetual stock record U سابقه دائمی موجودی انبار
perpetuate U دائمی کردن جاودانی ساختن
alternating stress U تنش نوسان دار دائمی
continous casting plant U تاسیسات ریخته گری دائمی
continous rod mill U دستگاه نورد سیم دائمی
engramme U تحولات دائمی هسته سلول
engram U تحولات دائمی هسته سلول
permanent emplacement U موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
mandate U حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی
permanent income hypothesis U فرضیه درامد دائمی درباره مصرف
permafrost U لایه منجمد دائمی اعماق زمین
mandate U قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
alnico U الیاژی از اهن جهت ساخت اهنربای دائمی
cross to bear/carry <idiom> U رنج دادن کاری بصورت دائمی انجام میگیرد
engram U اثر دائمی که درنتیجه یک محرک درسلول باقی میماند
engramme U اثر دائمی که درنتیجه یک محرک درسلول باقی میماند
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
flag station U جایی که قطاربادیدن پرچم ویژه نگاه میدارندوایستگاه دائمی نیست
theft U بردن متقلبانه مال غیر به قصد محروم کردن دائمی مالک از ان
thefts U بردن متقلبانه مال غیر به قصد محروم کردن دائمی مالک از ان
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
tenant in fee simple U متصرف مطلق و دائمی ومادام العمر مال غیر منقول که تصرفاتش به اخلاف وی نیز منتقل میشود
permanent income hypothesis U این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
presidium U هیئت عامله دائمی شاغل در دوره فترت هیئت رئیسه
continous immersion test U ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری
perpetual inventory U فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
air pollution monitoring U مراقبت دائمی الودگی هوا فرابینی الودگی هوا
perpetual bonds U اوراق قرضه بدون مدت اوراق قرضه دائمی
forward seat U حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
estates U حالت
status U حالت
unexpressive U بی حالت
temperament U حالت
fettle U حالت
case U حالت
temperaments U حالت
cases U حالت
self U حالت
stated U حالت
states U حالت
predicament U حالت
predicaments U حالت
estate U حالت
idiocrasy U حالت
state U حالت
stating U حالت
state- U حالت
situation U حالت
phased U حالت
phase U حالت
glass eyed U بی حالت
pyreticosis U حالت تب
grain U حالت
condition U حالت
ill conditioned U بد حالت
moods U حالت
posture U حالت
febricity U حالت تب
phases U حالت
queasiness U حالت قی
situations U حالت
attitude U حالت
attitudes U حالت
disposition U حالت
manner U حالت
expressions U حالت
expression U حالت
mood U حالت
makes U حالت
stances U حالت
posturing U حالت
feverishness U حالت تب
tempers U حالت
postures U حالت
tempered U حالت
if U حالت
make U حالت
postured U حالت
stance U حالت
temper U حالت
line condition U حالت خط
pyreticosis U حالت حمائی
nervousness U حالت عصبانی
defensively U حالت دفاعی
defensively U با حالت تدافع
paramnesia U حالت فراموشی
fugitiveness U حالت شخص
eigenstate U حالت انرژی
eburnation U حالت عاجی
energy state U حالت انرژی
Recent search history Forum search
1 if there's any justice
1incentive
1affixation
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1skirts
1حالت خوبه
1'no'said oliver,with an"ask me,ask me!"look on his face
2encapsulate
0جملات كه بعد از tobe حالت سوم فعل استفاده مى شود دقيقا چه معنى ميدهند مثل (it is called,it was called)
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com